دومین عید ماتینا
امروز 7 فروردین 97 بعد از مسافرت به شاهرود و دیدن مادربزرگ و رفتن عید دیدنی خونه ی دایی و غیره ... تا روز 4 فروردین ماتینا جون مشغول دید و بازدید بود ، خدا رو شکر تو مسافرت خیلی دختر خوبی بود و زیاد شیطونی نکرد فقط تو مسیر برگشت زیاد بی قراری می کرد اون هم فکر کنم به خاطر باد گرمی بود که میزد همش بی قرار بود تو کل مسافرت خاله اینا جملات ماتینا رو تکرار می کردن دائم می پرسه نی نیه .... خاله هههه ..... چایی ههه....به به ههه.... باباههه.... ماتینا ی ناز من اولین کلمه ای که گفت به به بود و بعد بابا ولی هنوز نتونسته بگه مامان و به من می گه آله .... خلاصه بعد از یه سفر چهار روزه رفتیم عید دیدنی آقا و عزیز اولین اسمی بود که داداش ماتینا روی خونه ی مامان بزرگ و پدر بزرگش گذاشت الان هم ماتینا خیلی قشنگ عزیز صدا می کنه ولی هنوز آقا رو نتونسته امروز چند تا کلمه دیگه رو ماتینا تکرار کرد چاقوهه و به ساعت هم می گه چارده اولش من فکر کردم داره عدد میشماره بعد فهمیدم منظورش از چارده همون ساعته
عکس عید سال 96
عکس نوروز سال 97
عشق مامان در جاده کیاسر